خلخالیم، تایماز نظمی/ چرا میرزا از میان شهرها و مناطق مختلف تحت سیطره خویش، خلخال را انتخاب کرد؟
نقش خلخالیها در نهضت هفتساله جنگل چه بود که میرزای خسته و ناامید را به امید جلب همکاری وگرفتن کمک، رهسپار خلخال کرد؟
چرا وقتی که نزدیکترین یاران و وفادارترین دوستانش، تنهایش گذاشتند و او تنهای تنها مانده بود، رو به سوی خلخال کرد و رهسپار آنجا شد؟
سران نهضت جنگل چند راه بیشتر نداشتند: یا باید تسلیم میشدند و اسلحه را زمین میگذاشتند، یا به روسیه پناه میبردند یا اینکه تسلیم و پناه بردن به بیگانه و اجنبی را نمیپذیرفتند و تا آخرین قطره خون به مبارزه ادامه میدادند.
هر کسی به راهی رفت ولی میرزا تنهای تنها راه مبارزه با آخرین نفس را برگزید. میرزا بییار و یاور شد. یارانش كشته شدهاند. آرزوهایش به خاك و خون كشیده شده. دستانی خیانتكار تمام مهمات و تجهیزات را تحویل دولت دادهاند. محاصره تنگ و تنگتر شده است.
اما خلخال حال و هوای دیگری داشت. از روستاییان گرفته تا خوانین و حاکم خلخال آماده استقبال از میرزا بودند. حتی خواب میرزا را میدیدند. آنها روزهای خوش با میرزا را فراموش نکرده بودند. آنها کمکهای میرزا به خلخال در زمان قحطی بزرگ را فراموش نکرده بودند. آنها یاری میرزا به بازگشایی مدرسه ناصری را از یاد نبرده بودند.
عظمت خانم به محض اطلاع از حركت ميرزا به سوي او، به رغم همه خطراتی که پیشبینی میکرد، حاضر شد چند صد تن سوار به سرکردگی «قلیچخان شاهسون» به استقبالش بفرستد تا آن مبارز فرزانه را به سلامت و عزت تمام به مقصد برسانند.
تصور کنید د زمانی که حتی نزدیکترین یاران میرزا او را ترک کرده بودند و دشمنان میرزا از زمین و هوا او را تحت پیگرد قرار داده بودند خلخال و حاکم آن آماده استقبال از میرزا شد. حاکم خلخال سواران مورد اعتمادش را به استقبال ميفرستد و فرمان ميدهد كه ميرزا را به هر نحو از دست دشمناني كه در تعقيب او بودند، خلاص كنند و با جاه و جلال شايسته به سوي او بياورند. ولی دیگر دیر شده بود و ميهمان بزرگ عظمت خانم خلخالی اسير سرما و بوران شد و در راه اهدافش جان باخت.
میرزاکوچک خان جنگلی در 11 آذر سال 1300 هجری شمسی در حالی که خسته و ناامید و با امید به جلب همکاری و گرفتن کمک به سمت خلخال در حرکت بود در میانه مسیر دچار کولاک برف شد و در اثر سرمازدگی درگذشت.
منبع؛ کتاب خلخال و جنبش جنگل نوشته تایماز نظمی
لینک کوتاه: khalkhalim.com/bc8ed